هر سال هنگام تولد همسر دلبندش، شریک زندگیاش و زن زیبایش یک سبد پر از گل رز میفرستاد. هر سال یادداشتی به سبد میچسباند که روی آن این جمله به چشم میخورد: « امسال بیشتر از سال گذشته در چنین روزی دوستت دارم. سال به سال، عشق من به تو فزونی مییابد.»
زن میدانست که دیگر سال آیندهای در کار نیست. میدانست که دیگر کسی برایش گل رز نمیفرستد. مطمئن بود که مردش همیشه از چند روز قبل سبد گل را سفارش میدهد. ولی شوهر خوبش نمیدانست که اندکی به بسته شدن دفتر زندگیاش نمانده.
مرد همیشه دوست داشت تمام کارها را زودتر از موعد مقرر انجام بدهد. بدین ترتیب، اگر گرفتاریهای کاریش بیش از حد زیاد میشدند، مطمئن بود که همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت و کوچکترین اختلالی به وجود نخواهد آمد.
زن، ساقه گلها را هرس کرد و آن ها را در گلدان بسیار زیبا و شکیل جا داد. سپس گلدان را روبروی تصویر خندان شوهرش قرار داد.
ساعتها روی صندلی مورد علاقه همسرش نشست. به عکس او خیره شده بود و در همان حال نگاهی به گلهای بسیار زیبا درون گلدان میانداخت.
یک سال گذشته بود، و زن چارهای جز زندگی بدون همسرش نداشت. تنهایی، خلوت و انزوا جای خالی همسرش را اشغال کرده بودند.
درست رأس همان ساعت همیشگی، زنگ در خانه به صدا درآمد و وقتی در را باز کرد چشمش به یک سبد بزرگ گل رز افتاد.
سبد گل را به درون خانه برد، و چند دقیقه بعد در حالیکه با ترس و وحشت فراوان به آن گلها خیره شده بود، گوشی تلفن را برداشت و شماره مغازه گل فروشی را گرفت.
صاحب مغازه گوشی را برداشت و زن از او خواست که برایش توضیح بدهد جریان از چه قرار است و چرا کسی قصد داشته بعد از یک سال چنین بازی دردناکی سر او دربیاورد.
صاحب مغازه در جواب گفت:« میدونم شوهر شما بیشتر از یک ساله که مرده. میدونستم که زنگ میزنین و میخواین بدونین جریان از چه قراره. هزینه اون سبد گلی که امروز دریافت کردید از قبل پرداخت شده. همسرتون همیشه کارهاشو زودتر از موعد انجام میداد. هیچ وقت کاری رو به شانس واگذار نمیکرد. من الان یه سفارش دایمی پیش روم دارم. این کار همسرتونه و شما هر سال روز تولدتون یه سبد گل رز دریافت میکنید! راستی یه چیز دیگه، همسرتون سالها قبل یه یادداشت کوچولو نوشته بود و دادش به من و سفارش کرد بعد از یک سال که فهمیدم دیگه ایشون در قید حیات نیستن، این یادداشت برای شما ارسال بشه.»
زن تشکر کرد و گوشی را گذاشت. گریه امانش را بریده بود. با دستانی لرزان، کارت را باز کرد.
داخل کارت، چند جمله خطاب به او نوشته شده بود. سکوت سنگینی بر خانه حاکم بود. زن نگاهی به متن نامه انداخت و شروع به خواندن کرد:
آرام جانم سلام! میدانم یک سالی میشود که دیگر در کنارت نیستم. امیدوارم کنار آمدن با این مساله خیلی برایت سخت نباشد . میدانم نصیبت تنهایی شده، و میدانم که تنهایی درد جانکاهی است.
اگر هم تو به جای من مرده بودی. باز هم میدانم که چه عذابی میکشیدم. عشقی که ما به هم داشتیم، زیبایی خاصی به زندگیمان بخشیده بود. واژهها از بیان شدت عشق من به تو ناتوانند. تو همسر خوب من بودی. تو دوست من بودی. عشق را با تو فهمیدم. تو همه نیازهایم را برآورده کردی.
میدانم یک سال است که مرا ندیدهای، اما لطفا سعی کن اجازه ندهی که غم مهمان خانه دلت شود. میخواهم همیشه خوشحال باشی، حتی هنگامی که در حال پاک کردن اشکهایت هستی . برای همین است که هر سال برایت گل رز میفرستم.
وقتی سبد گل به دستت میرسد، تمام شادیهایی را به یاد بیاور که با هم داشتیم، و به یاد نعمتهایی بیفت که هر دو با هم از وجودشان برخوردار بودیم. من همیشه عاشق تو بودم، و میدانم که برای ابد عاشقت خواهم ماند. اما، دلبندم، تو باید زنده بمانی و زندگی کنی.
سعی کن همیشه و هر روز یابنده شادی در زندگیات باشی. میدانم ساده نیست، اما امیدوارم که از عهدهاش برآیی .
گل فروش هر سال به در خانه میآید. تنها زمانی دست از این کار برمیدارد که در به رویش باز نشود. به او سفارش کردهام که همان روز پنج مرتبه به خانه سر بزند، مبادا که به قصدی از خانه خارج شده باشی. اما بعد از بار پنجم، بدون شک میداند که گلها را کجا بیاورد! از قبل به او گفتهام! گلها باید به همان جایی فرستاده شوند که میعادگاه همیشگی من و تو خواهد بود!
گلها باید به همان جایی فرستاده شوند که میعادگاه همیشگی من و تو خواهد بود!
گلها باید به همان جایی فرستاده شوند که میعادگاه همیشگی من و تو خواهد بود!
مجله موفقیت!
سلام
-----------------------
نه وصلت دیده بودم کاشکی ای گل نه هجرانت
که جانم در جوانی سوخت ای جانم به قربانت
----------------------
با حضورتون خوشحالمون کنید.
سلام حسین جان،
گفته بودم که این روزا سوسول شدم؟ الان دارم اشک می ریزم... به خاطر همه قلب هایی که اینجوری بزرگن... به خاطر همه آدم هایی که از روی اجبار زندگی مجبورن همدیگه رو ترک کنن.. و به خاطر همه اونایی که نمی فهمن، تا لحظه آخر نمی فهمن که چقدر نزدیکانشون رو دوست دارن......
امیدوارم همیشه سلامت باشی.. ممنونم از نوشته زیبات!
سلام
ای کاش مردها واقعا اینقدر وفادار و خوب بودن
افسوس فقط توی غصه ها همجنسان شما اینجورین
یا حق
چه اشکی از ما در آوردی