جاودانه | IMMORTAL

...::: به جاودانه خوش آمدید :::...

جاودانه | IMMORTAL

...::: به جاودانه خوش آمدید :::...

دو _ ر _ می _ فا _ سُل _ لا _ سی

Do
دو انسان ، دو دهان دوخته...
به زمانه ای که تکلم به زبان ریا آشناتر است ..
دو روح ، ریخته در قالب  نا همگن این قرن نامحرم  .
قرن نر .. قرن ماده ..  و نه قرن ما .. و نه قرنی بی تجانس ...
های فلانی ..
هارمونی زندگی را گم کردم،عید این سال آخر،تو ندیدی او را ؟

re

رازها ... رازهای پوشیده .... حرفهای ناگفته ، و نه ناگفتنی!
و زبان پر تمنا اما ...  الکن در خشم و حجاب چشمها  ......
پرسش هایی بی پاسخ : دوستش داری ؟ دوستت دارد ؟
های فلانی ...  
در پس این شرم تصنعی ، هجای دوستی را گم نکنی .  
Me
می نوازیم ...می نوازیم  نُت به نُت به رهبری باران شبانه ...
سرمشقمان اما ... میراث پر غلط نیاکان ..
ببین پنجه های آخته ام ...
به اشتیاق چنگ گیسویت  ... آرشه های هوا را شکافته مانده اند ...   
های فلانی ..
باد آیا محرمتر بود  تو را .. که دزدید سر رشته مویت از نگاه من ؟
Fa
فاصله ... فاصله میان من تا ما .. تا ماه ... و از ماه ، تا تو ..
تکثیر و تکثر نا مشروع جاده .. خط و خط کشی بی مصرف عابر پیاده ..
و تلفظ واژه نامه نهی .... در تبلور نا ی ترین حس انسان ...
باورم کن .. باورم کن که ما مخلوقیم  نه خالقان جهنم ...
های فلانی ...
که استاده ای به قامت ... هیچ دانستی گرمای تن ت به یادم نماند؟
Sol
سُلاله ... سُلاله های بی ریشه ... کهن اما بی بنیاد ...
دریغ ورزان دیروز و ناکامان فردا ... مُردگان آغازین صفحات کتاب هستی ..
و سر رشته امروزین حیات ما ... گره مانده به بند ناف دیروزی ...
مسئله به بلندی ادرار شبانه کودک ..
های فلانی ..
هیچ میدانی مرگ در شب جمعه و صبح دم یکشنبه ثوابی نداشت ؟
La
لالایی ... لالایی من به گوش مادربزرگ ...
یک بار و فقط یک بار  .. من خواهم خواند تا او  بیاساید ..
شاید ، شاید بتوانم خوب بخوانم ... پس می خوانم :
لالا لالا لایی.لالا لاالله الا الله اشهد انا محمدالرسول الله ..لالا لالا لا لایی ..
های فلانی ..
خدایت قسم ،در حسرت خواندن این آخرین لالا به هر بانگ ققنوس سوختم ..
Si
سینه .. سینه ای مملو از شیر ناب مادر .. مالامال عشق ..
لبریز از حس ناب دوست داشتن و دوست داشته شدن ...
گذشتن از پل معلق رفاقت ... سراب دیدن و سیراب ماندن ....
شاید لازم نباشد تمامش را بخواهیم تا تمامش کنیم ....
های فلانی ..
دستت را پیش بیاور .. نان صداقت به اندازه همه دنیا این جا هست ...
یهودا را هم صدا کن ...
بگو سکه هایت مال خودت ... تو نیز آمرزیده خواهی شد .... !!!!!!

نظرات 4 + ارسال نظر
دختر نارنج و ترنج سه‌شنبه 10 شهریور 1388 ساعت 06:34 ب.ظ http://toranjbanoo.blogsky.com/

چقدر زیبا بود.. خیلی به دلم نشست. مرسی از این که اینجا آوردیش...

و... پنج‌شنبه 19 شهریور 1388 ساعت 12:15 ق.ظ

میدانی ...
روزگار عاشقی من به سر آمده ..
و این راز مبهوت حوا ماندن تو ....
از من آدم نمی سازد .. باور کن ...

آن روزها که تو در طلوع خورشید فانوسی از
اشک نثار پنجه های تیره ام میکردی ..
من ..
ژاله و شبنم بود که مینوشیدم از سینه بنفشه و لاله ..
و با حرارت یک تن آغوشی نیمه تمام .. ..
خواب میشستم در نهر شور بخت جسم شیرین تو
و میخزیدم در لطافت خاطرات آن مرز کوچک و بی عبور......
میروی برو ...
من ... و شاید هم خدا به همراه سایه ات می آییم .. ..
فقط بگذار .....
بانوی همیشه غائب چشمه ساران کودکی های من تو بمانی ..
باور کن ...
باور کن که هرگز کوزه های لبالب از شهوت جوانیت را
به سنگ پیرانه سری نخواهم شکست..

وجیهه.. پنج‌شنبه 19 شهریور 1388 ساعت 12:17 ق.ظ

نه تو می مانی . نه اندوه و نه هیچ یک از مردم این آبادی ...

به حباب نگرانی لب یک رود قسم ..

و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت . غصه هم خواهد رفت ...

لحظه ها عریان اند ..

به تن لحظه های خود جامه ی اندوه مپوشان هرگز ...

تو به آینه .. نه ! آینه به تو خیره شده ..

تو اگر خنده کنی او به تو خواهد خندید و اگر بغض کنی ... ...

آه از این آینه ی دنیا که هر چه را خواهد کرد ...

گنجینه ی دیروزت پر شده از حسرت و اندوه و " چه حیف " ..

بسته های فردا همه " ای کاش ای کاش " ..

ظرف این لحظه ولی خالی

سینا یکشنبه 22 شهریور 1388 ساعت 08:48 ب.ظ http://www.AshkananOnline.iR

سلام
وب جالبی داری
وقت کردی بهم یه سر بزن
اگه با تبادل لینک موافقی منو با نامه اشــکنــان آنــلـایـن لینک کن بعد بگو شما رو با چه نامی لینک کنم
موفق باشی
یا حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد