جاودانه | IMMORTAL

...::: به جاودانه خوش آمدید :::...

جاودانه | IMMORTAL

...::: به جاودانه خوش آمدید :::...

نوشته ای از ویکــــتور هوگــــــو

اول از همه برایت آرزو مى‌کنم که عاشق شوى،
و اگر هستى، کسى هم به تو عشق بورزد،
و اگر اینگونه نیست، تنهاییت کوتاه باشد،
و پس از تنهاییت، نفرت از کسى نیابى،
آرزومندم که اینگونه پیش نیاید ......

اما اگر پیش آمد، بدانى چگونه به دور از ناامیدى زندگى کنى،
برایت همچنان آروز دارم دوستانى داشته باشى،
از جمله دوستان بد و ناپایدار ......
برخى نادوست و برخى دوستدار ......
که دست کم یکى در میانشان بى‌تردید مورد اعتمادت باشند.
و چون زندگى بدین گونه است،
برایت آروزمندم که دشمن نیز داشته باشى ......
نه کم و نه زیاد ...... درست به اندازه،
تا گاهى باورهایت را مورد پرسش قرار دهند،
که دست کم یکى از آنها اعتراضش به حق باشد ......
تا که زیاده به خود غره نشوى.
و نیز آروزمندم مفید فایده باشى، نه خیلى بی‌خاصیت ......
تا در لحظات سخت،
وقتى دیگر چیزى باقى نمانده است،
همین مفید بودن کافى باشد تا تو را سرپا نگاه دارد.
همچنین برایت آروزمندم صبور باشى،
نه با کسانى که اشتباهات کوچک مى‌کنند ......
چون این کار ساده‌اى است،
بلکه با کسانى که اشتباهات بزرگ و جبران‌ناپذیر مى‌کنند ......
و با کاربرد درست صبوریت براى دیگران نمونه شوى.
و امیدوارم اگر جوان هستى،
خیلى به تعجیل، رسیده نشوى ......
و اگر رسیده‌اى، به جوان نمائى اصرار نورزى،
و اگر پیرى، تسلیم ناامیدى نشوى......
چرا که هر سنى خوشى و ناخوشى خودش را دارد و لازم است
بگذاریم در ما جریان یابد.
امیدوارم سگى را نوازش کنى، به پرنده‌اى دانه بدهى و به آواز یک
سهره گوش کنى، وقتى که آواى سحرگاهیش را سر مى‌دهد ......
چرا که به این طریق، احساس زیبایى خواهى یافت ......
به رایگان ......
امیدوارم که دانه‌اى هم بر خاک بفشانى ......
هر چند خرد بوده باشد ......
و با روییدنش همراه شوى،
تا دریابى در یک درخت چقدر زندگى وجود دارد.
به علاوه امیدوارم پول داشته باشى، زیرا در عمل به آن نیازمندى ......
و سالى یکبار پولت را جلو رویت بگذار و بگویى:
«این مال من است»،
فقط براى این‌که روشن کنى کدامتان ارباب دیگرى است!
و در پایان، اگر مرد باشى، آروزمندم زن خوبى داشته باشى ......
و اگر زنى، شوهر خوبى داشته باشى،
که اگر فردا خسته باشید، یا پس فردا شادمان،
باز هم از عشق حرف برانید تا از نو بیآغازید ......
اگر همه این‌ها که گفتم برایت فراهم شد،
دیگر چیزى ندارم برایت آروز کنم ......

نظرات 5 + ارسال نظر
yashar دوشنبه 18 آبان 1388 ساعت 01:13 ق.ظ http://www.nicepack.ir

سلام دوست عزیز وبلاگ بسیار خوبی دارین . لطفا به سایت منم یه سری بزنید

دختر نارنج و ترنج سه‌شنبه 19 آبان 1388 ساعت 07:35 ب.ظ http://toranjbanoo.blogsky.com/

سلام حسین عزیزم
خوبی؟؟؟؟
خوشحالم که بعد ازاین همه وقت برگشتی و نوشتی.. و چقدر هم زیبا نوشتی! لذت بردم................
آرزوهای قشنگیه..همون چیزهایی که قاعدتا همه مون داریم و نمی دونیم چقدر قشنگن..........
عالی بود! مرسی..........

mahshid چهارشنبه 20 آبان 1388 ساعت 11:12 ق.ظ http://www.mahshid20.blogfa.com

قلبت به بی کرانگی دریا

چشمانت امتدادی از زیبایی طلوع هزاران خورشید

خنده‌هایت تبسم لبان غنچه‌های نوشکفته بهار

نفس‌هایت نسیم خنک صبح بهاری در دشتی پر از گل و سنبل

نگاهت جریان رودی زلال از مهربانی

دست‌هایت نوازش ملایم نسیم سحر

کلامت لطافت یاس محبت

وجودت سرشار از آبی بیکران آسمان

و هستی‌ات نشانه زندگانی عشق بر زمین

دور یا نزدیک.

... یکشنبه 24 آبان 1388 ساعت 12:25 ق.ظ

ای کاش چشمهایت ، التماس چشم هایم را می فهمید ...
ای کاش می دانستی در چشم هایم چه میگذرد ...
ای کاش نگاه مشتاقی را که اکنون دیگر در پس گذشت این
خاطرات همیشه هاله ای از اشک برق آن است میگرفتی ...
که اگر میگرفتی ... دیگر آن بغض سنگین ؛ گلویم را نمی فشرد و
طاقتم را از من نمی ربود !
خسته ام ...
بیشتر از آنکه تصور کنی ... دیگر کسی نگاهم را نمی فهمید ...
من آموخته بودم که با چشم هایم حرف بزنم ؛
من چشم هایت را فهمیدم ولی تو نخواستی که نگاهم را دریابی ...
من با آنها حرف زدم ؛

با اینکه تو هیچ وقت راز آن را
نفهمیدی..

انسان خاکی! سه‌شنبه 29 آذر 1390 ساعت 10:27 ب.ظ

what would you do if you had non of these?
am i alredy done?

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد